بسم الله الرحمن الرحیم


بحث دوم در اثبات خدا، طریق عقلی است. در یک کلمه باید بگوییم که هر چه نبوده و بود شده، خالق می‏خواهد. خود به خود به وجود آمدنِ چیزی که نبوده، محال است. پست‏ترین پدیده‌ها را هم که تصوّر کنیم، باز به وجود آورنده می‏خواهد. مثلاً فرض کنید کسی بگوید: دیشب در باز بود، طوفان شد؛ باد آمد و گچ‏ها بر هم خورد و با تخته برخورد کرد و نوشته شد:

جهان چون چشم و خطّ و خال و ابروست/ که هر چیزی به جای خویش نیت

اگر کسی بگوید این شعر تصادفی نوشته شده است، همه می‏گویید محال است. حال این مثال را برای همه پدیده‌های عالم تعمیم دهید. محال است که جهان با این نظم و ترتیب، تصادفی به‌وجود آمده باشد.

 

آشنایی با علّت‌های چهارگانه

هر چیزی برای به وجود آمدن چهار علّت می‏خواهد:

۱- علّت غایی ( هدف از آن چیست؟)؛ مثلاً: این کاغذ که می‏خواهد ساخته شود، برای چه هدفی است؟

۲- علّت صوری؛ مثلاً: این کاغذ رنگ، اندازه و ابعادش چه باید باشد؟ البته این‏ها به یک متخصّص نیاز دارد.

۳- علّت مادّی؛ مثلاً: جنس این کاغذ از چه موادّی باشد؟

۴- علّت فاعلی؛ یعنی: چه کسی باید این را درست کند.

اگر بخواهند ساعت درست کنند، هدفش معلوم است (علّت غایی دارد).

در یک سالن، طرّاحان شکل‏ های ساعت را می‏سازند (علّت صوری دارد)؛

در یک سالن موادّ لازمِ ساعت را آماده می‏کنند (علّت مادّی دارد)؛

در یک سالن هم این ساعت را می‏سازند (علّت فاعلی دارد).

تا این چهار علّت کنار هم قرار نگیرند، هیچ چیزی درست نمی‏شود. همانطور که نوشته شدن یک خط شعر روی تخته به صورت تصادفی امکان ندارد؛ یک ساعت هم تصادفی درست نمی‏شود! شما در یک ساختمان که وارد می‏شوید، معمار آن را نمی‏بینید؛ ولی برای شما بدیهی است که این‏جا را معمار ساخته است و این‏ها را نجّار، آهنگر یا برقکار درست کرده‌‌‌‌اند. اصلاً به ذهن کسی نمی‌‌‌‌آید که: درست است که این‏ها را می‏بینم؛ ولی به چه دلیل فاعل می‌‌‌‌خواهد؟!» این سؤال غلطی است و اگر کسی این را پرسید، بیمار است. چون مقام فاعل جلوتر از فعل است. نمی‏شود که فعل باشد امّا فاعل نباشد. کسی که خورشید را نگاه می‏کند، در می‏یابد که خورشیدآفرین، جلوتر از خورشید است. نمی‏شود خورشید را نگاه کند و بگوید خالق ندارد. این عقلاً درست نیست؛ یعنی نمی‏شود انسان به چیزی، هرچند کوچک، نگاه کند ولی در وجود سازندة او شک کند؛

أَفِی اللَّهِ شَکٌ؟! ابراهیم:۱۰»

آدم عاقل در وجود خدا شک نمی‏کند. کسی گفت خدا کجاست؛ جواب آمد: خدا کجا نیست؟!

این باید چنان خوب جا بیفتد و وجدانی شود که باورمان این باشد که: آیا واقعاً می‏شود مصنوعی بدون صانع باشد؟!» بنابراین برای همین است که خدا می‏گوید: تمام موجودات آیات و نشانه‏ های من هستند. چطور این همه نشانه را می‏بینید؛ ولی خدا را نمی‌‌‌‌بینید؟! می‏گوید: تا من چیزی را نبینم، باور نمی‏کنم؛ من حس‏گرا هستم.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها